بازاریابی شبکه ای نتورک مارکتینگ
| ||
|
هر چند دلایل و مدارک بسیار زیادی هست که صحت ادعاهای تایلور را زیر سوال می برد و با آمار و مستندات معتبر و عینی، فواید و ویژگی های ممتاز این کسب و کار مدرن را اثبات می کند، اما ریشه یابی و تبیین دلایل این مخالفت سرسختانه تایلور می تواند به پیش بینی بحرانهای احتمالی آینده بازاریابی شبکه ای در کشورهای نوپا از جمله ایران کمک زیادی کند. از این منظر، بررسی داستان شرکتهایی مانند Nat’l Dynamics و FHTM(Fortune Hi-Tech Marketing)به کشف ریشه دلایل اصلی مخالفت جان تیلور بسیار کمک می کند. از آن مهمتر، عملکردFTC علیه این شرکتهاست که دریچه جدیدی از این تجارت را به روی موافقان، فعالان، علاقمندان و دست اندرکاران اجرایی و نظارتی بازاریابی شبکه ای در سراسر جهان از جمله ایران می گشاید. در این نوشتار سعی گردیده است با بررسی پرونده شرکت FHTM و اقدامات FTC علیه مؤسس و مدیران آن به ابهامات تایلور و مخالفان احتمالی این تجارت پاسخی مناسب، واضح و جامع داده شود. FHTM در سال ۲۰۰۱ توسط پاول اوربرسون، متولد دانویل امریکا، که ثروت اولیه خود را از بازاریابی شبکه ای در شرکت ارتباطات اکسل به دست آورده بود، تأسیس شد. این شرکت نزدیک به یک دهه به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه در اوایل دهه اخیر میلادی طبق تصمیم مشترک جک کانوی، دادستان کل ایالت کنتاکی، و FTC (کمیسیون تجارت فدرال) ملزم به پرداخت ۷٫۷۵ میلیون دلار به مشتریان قبلی اش شد. پرونده این شرکت بنا به دلایلی که در مقالات آینده به آن اشاره خواهد شد برای رسیدگی از دادگاه شیکاگو به کنتاکی، محل تأسیس شرکت، ارجاع داده شد. وکیل مدافعان شاکیان با این استدلال که زیان وارده از سوی این شرکت به موکلانشان صرفاً مادی نبوده است و ضرر بالقوه وارده به مشتریان، آنها را دچار مشکلات فراوانی کرده است، درخواست غرامت ۱۶۹ میلیون دلاری کرده بودند. اما مقامات قضایی با رد درخواست وکلای شاکیان، ضمن تأیید غرامت ۷٫۷۵ دلاری، هر گونه فعالیت متهمان پرونده در عرصه بازاریابی شبکه ای را برای همیشه ممنوع کردند. اتهامات وارده به شرکت FHTM بیشتر بر محور «بکارگیری شیوه های تبلیغاتی نادرست با هدف جذب اعضاء جدید» و همچنین «تأکید بر مصرف شخصی و اشتراک سالیانه اعضاء به جای بازاریابی محصولات» قرار گرفته بود، اما از جزئیات مصاحبه کانوی مشخص است آنچه واقعاً باعث تعطیلی یک شرکت بازاریابی شبکه ای میشود، در درجه اول حجم زیاد شکایاتی است که علیه آنها در دفتر دادستان یا FTC مطرح می شود و در اکثر موارد، نارضایتی های عمومی از یک شرکت از مفهوم «اغواء» ریشه می گیرند. سیل عظیمی از افرادی که به دادگاهها مراجعه می کنند و با شکایت و اعتراض اعلام می کنند «آنچه در واقعیت وجود دارد با آنچه به ما وعده داده شده بود، بسیار متفاوت است و ما به جای سود و کسب درآمد ضرر کرده ایم.» اینجا باید دقیقاً به عبارت تایلور، «تبلیغ درآمد مفت» اشاره شود. طمع قربانیان و آرزوی کسب درآمد مجانی از سوی آنها، بدون تردید اصلی ترین علت وقوع این مشکلات و اعتراضات به شمار می رود، اما در کنار جهل و طمع قربانیان این دسیسه ها، نباید از نقش پررنگ اغواء و فریب دسیسه گران هم غافل شد. اکثر قربانیان وقتی در محضر قانون حاضر میشوند ادعا می کنند که از سوی معرفانشان فریب خورده اند و در واقع اغواء شده اند. «اغواء» به معنای لغوی «گمراه کردن»، نوعی اجبار معنوی است. اغواء، شاخص ترین و بارزترین عنصر ناسالم بر جای مانده از دیدگاه های هرمی و دسیسه گرانه در تجارت بازاریابی شبکه ای است و متأسفانه نشانه های این عنصر – جاهلانه یا عامدانه – در عملکرد بعضی از بازاریابان، لیدران و مدیران شرکتهای فعال در ایران هم به چشم می خورند. از جمله این نشانه ها،جملاتی هستند که متأسفانه در فضای امروز بازاریابی شبکه ای شنیده می شوند و برابر نظرات FTC مصداق بارز اغواء به شمار می روند: «با یک خرید مختصر ماهیانه بعد از مدتی ثروتمند میشوی!»، «بازاریابی شبکه ای برترین تجارت قرن است.»، «من ۳ ماهه به اندازه ۳ سال حقوق پدرم، درآمد کسب کرده ام!»، «شرکت ما به فلان ارگان دولتی وابسته است!»، «درآمد فلان فرد، چندین میلیون در ماه است.» و … عده ای از روی جهل و سواد ناکافی و عده دیگری از روی طمع گسترش سازمان و یک شبه ثروتمند شدن از افراد جدیدالورود می خواهند به جای آموزش اصول تجارت و بازاریابی محصولات، صرفاً مصرف کننده محصولات باشند و با استفاده از اغواء و مبالغه نسبت به تجارت، شرکت، درآمدها و … افراد جدید دیگری را هم به ثبت نام و مصرف ماهیانه تشویق کنند. آنها بدون آنکه متوجه باشند که اغواء، علیرغم منافع ظاهری کوتاه مدت، می تواند آینده کل شرکت و تجارتشان را به خطر بیندازد، دستگاه تولید دروغ برای سازمان خود می سازند. با توجه به اینکه اغواء مفهومی است معنوی و غیرقابل مشاهده عینی، در چنین مواردی موضوع مورد بحث کاملاً پیچیده و گسترده می شود، اما همه فعالان بازاریابی شبکه ای اعم از بازاریابان، لیدران، مدیران شرکت ها و از همه مهمتر کمیته نظارت باید کاملاً نسبت به اثرات مخرب این رفتارها آگاه باشند و برای حفظ سلامت و امنیت این تجارت، از بروز شکایت های جمعی پیشگیری کنند. صرف مصرفی بودن محصولات یک شرکت یا حتی منصفانه بودن طرح درآمدزایی آن ملاک سلامت عملکرد یک شرکت نیست. محصولات شرکت FHTM (Fortune Hi-Tech Marketingبه معنای بازاریابی تکنولوژی های قدرتمند خوشبختی!!) خدمات و تجهیزات ارتباطی از جمله اشتراک اینترنت، دیش ماهواره و … بودند، اما سیاست اجرایی اصلی شرکت و لیدران آن وارد کردن اعضاء جدید از طریق اشتراک سالیانه آنها بود. جسیکا ریچ، مدیر دفتر حمایت از مصرفکنندگان FTC، در رابطه با FHTM و پرونده آن می گوید: “این داستان عبرت آموزی برای تمام دسیسه گران و هرمی کارانی است که گمان می کنند می توانند پشت برچسب هایی مثل «وجود محصول» و «مصرف شخصی» پنهان شوند. همه باید بدانند چنین طرحهایی که از محصول به عنوان سرپوش استفاده می کنند، در نهایت فرو می پاشند و همه افرادی که به عضویت آنها درآمده اند، سرمایه شان را از دست خواهند داد.” تجربه نشان می دهد در پرونده های شکایت جمعی، شاکیان اصلی کسانی هستند که به خیال خود هر ماه زیر درخت پول کاشته اند اما خبری از «میوه پول» یا به قول تایلور «درآمد مفت» نشده است و دیگر طاقت و توان آنها به پایان رسیده است و آرزوهای گم گشته خود را در راهروهای محاکم قضایی جستجو می کنند. تنها مشتریان محصولات FHTM نماینده ها بودند! به زبان دیگر، مشتریان FHTM همان نمایندگان آنها بودند که از طریق تبلیغات دروغین و اغواءکننده سعی می کردند با گسترش این شبکه مصرف شخصی، مشترکان بیشتری را جذب کنند. آنها از اعضاء سازمان به اصطلاح فروش خود می خواستند تا بر پایه حداقل سفارش ماهیانه اعلام شده شرکت – از ۹۹ تا ۲۹۹ دلار – محصولات موردنیاز خود یا اطرافیانشان را بخرند و آنقدر این کار را انجام دهند و به دیگران پیشنهاد کنند تا پورسانت دریافتی آنها از مبلغ اشتراک ماهیانه شان بیشتر شده و به اصطلاح «به درآمد رسیده» شوند. این ادعاهای غیرواقعی مبالغه آمیز هم از سوی شرکت و هم از سوی نمایندگان فروش ارشد، تأثیر بسیار زیادی در جذب اعضاء جدید داشت. به آنها این گونه القاء می شد که با خرید مبلغ مشخص ماهیانه و حضور در سخنرانی ها و سمینارها، به درآمدهایی هنگفت و باورنکردنی دست خواهند یافت. کانوی در این رابطه گفت: “تبلیغات FHTM تقریباً به طور کامل به جای فروش محصولات بر جذب اعضاء جدید متمرکز بود. این یک طرح در واقع هرمی بود که درآمد حدود ۹۳% نمایندگان فعال حاضر در آن کمتر از ۱۵ دلار در هر ماه بود. امروز، روز مرگ یکی از پرکارترین طرح های هرمی امریکا است.” خیلی از نمایندگان این شرکت علیرغم تنگنای شدید مالی و مشکلات فراوان خانوادگی به امید دستیابی به زندگی رویایی و جادوی اصل اهرم و تحت فشار تبلیغات دروغین مدیران شرکت و لیدرها در رابطه با درآمدها، آنقدر سفارشات خود را تکرار میکردند تا سرانجام به دلایل مختلف از جمله ورشکستگی، درماندگی، آسیبهای روحی، اختلال در روابط اجتماعی و … متوقف شوند. در آخرین روزهای حیات FHTM، تعداد نمایندگان آن در سراسر ایالات متحده و کانادا بیش از ۳۵۰٫۰۰۰ نفر برآورد می شد. ماجرا و سرنوشت FHTM به صورت خاص شاید چندان بااهمیت به نظر نرسد، اما عملکرد و همچنین مواد قانونی مورد استناد FTC در مقابله با شرکت و صاحبان آن و مقایسه محتویات پرونده با شرایط حال حاضر بازاریابی شبکه ای در کشور، میتواند تأثیری مهم در سرنوشت و آینده این تجارت داشته باشد. FTCدر دعوی اقامه شده علیه FHTM، این شرکت را به نقض بخش پنجم دستورالعمل اجرایی FTC متهم می کند؛ بندی که به صراحت «اقدامات ناعادلانه، فریبنده و اغواء از سوی بازاریابان» را ممنوع می داند. FTC مستندات اتهام خود را فایلهای صوتی ضبط شده توسط نمایندگان، تصاویر و عکسهای منتشره شده در شبکه های اجتماعی آنها و پست های توییتر آپلود شده توسط آنها قرار داد و از طریق بررسی محتویات این مطالب به غیرواقعی بودن آنها و گستردگی مفهوم اغواء در FHTM پی برد. تعدادی از مستنداتی که FTC علیه شرکت در دادگاه ارائه کرد، به این شرح بودند:
همانطور که در بالا گفته شد سرانجام حیات این شرکت با یورش ضابطین دادستان به مقرّ آن و تعطیلی و در نهایت توقیف اموال مالک و مدیران آن خاتمه یافت. به موجب تصمیم مشترک دادستان کنتاکی وFTC دارایی اوربرسون شامل خانه ای در جزیره دانیل و همچنین اموال میلز شامل یک آپارتمان در کیپ مه فلوریدا، یک مزرعه در منظقه دانویل و اتومبیل بی .ام. دبلیو توسط دادستان ضبط شدند تا پس از مزایده و انجام تشریفات قانونی منبع تأمین غرامت مشتریان قرار گیرند. اوربرسون کمتر از یک سال بعد از یورش کانوی و FTC به دفتر مرکزی شرکت، بر اثر سرطان از دنیا رفت و افسانه «اشتراک سازی» وی بعد از حدود یک دهه فاجعه آفرینی برای مشتریان، برای خودش نیز فاجعه بار به پایان رسید. پرونده FHTM از این جهت اهمیت خاص می یابد که تازه ترین پرونده این تجارت درFTC بوده است و برای اولین بار FTC با ذکر مصادیق جزئی و به تفصیل وارد دعوی شده است که در گذشته کمتر سابقه داشته است، اما این پرونده اولین پرونده مورد بررسی قرار گرفته توسط FTC نبوده است. پرونده های مقابله و برخورد با «ادعاهای دروغین درآمد» توسط شرکتها یا بازاریابان آنها، در سابقه این نهاد نظارتی معتبر زیاد به چشم می خورند:
«هر ادعای درآمدی که فریبنده و اغواءآمیز به نظر برسد، نیاز به یک سند افشاء معتبر برای اثبات دارد. FTC ادعای درآمدی را که بر پایه اطلاعات غیرواقعی یا حتی پنهانکاری شده شکل گرفته و عرفاً در قضاوت مخاطبان مؤثر باشد، اغواءآمیز محسوب می کند.»
«اگر بازاریاب نسبت به صحت ادعاهای درآمدی مطرح شده از سوی حامیان و بالاسریانش مطمئن نیست یا اگر مطمئن هم هست، قادر به اثبات آنها با یک سند افشاء معتبر نیست، باید شخصاً یک مدرک معتبر و شفاف برای ادعایش تهیه کند و در آن تعداد و رتبه افرادی که در شرکت به این میزان از درآمد یا بیشتر رسیده اند را دقیقاً به مخاطب اعلام کند. در غیر این صورت ادعای درآمد از سوی بازاریاب ممنوع است.»
بررسی عملکرد FTC در جریان این پرونده، از دو جنبه حائز اهمیت است:
ادعاهای درآمدی که از سوی بازاریابان صورت می گیرند حتی اگر واقعی هم باشند، نیازمند اسناد و مدارک معتبر هستند.FTC علاوه بر اینکه به این توجه می کند که درآمدهای ادعاشده واقعی هستند یا نه، بر لزوم ارائه اسناد معتبر از سوی ادعاکننده یا شرکت او نیز تأکید میکند.FTC اصرار دارد که هر کس که ادعای درآمد می کند باید بلافاصله مستندات قانونی ادعای خود را هم ارائه کند. اما درک اینکه FTC دقیقاً چه منظوری دارد، کمی سخت و پیچیده است و بازاریابان برای درک دقیق خواسته ها و الزامات FTC باید به آئین نامه جدیدالانتشار آن تحت عنوانFTC Digital online Disclosure Guidelines (راهنمای افشاء درآمد در فضای مجازی) مراجعه کنند. این آئین نامه، شرکت ها و بازاریابان آنها را ملزم می کند تا با آگاهی از این مفاد این آئین نامه، هم خود و هم اعضاء زیرمجموعه خود را از درگیری با مراجع قضایی مصون نگه دارند. با توجه به گسترش فنآوری ها و شبکه های اجتماعی و آسان شدن برقراری ارتباط میان افراد از طریق اینترنت، تمرکز این آئین نامه بر ادعاهای درآمدی در فضای مجازی قرار گرفته است. FTC ادعاهای درآمدی را که (۱) بر پایه واقعیات و حقایق شکل گرفته باشند و (۲) قابل اثبات و مستند باشند، از سوی بازاریابان بلامانع و مجاز می داند، اما برای اثبات این ادعاها ضوابطی را هم معین کرده است. بر اساس مقررات FTC یک ادعای درآمد باید با یک مستدل و معتبر باشد که در اصطلاح به آن «سند افشاء درآمد» گفته میشود. بدیهی است تهیه این سند که شامل جزئی ترین اطلاعات فروش و پورسانت شرکت است، از عهده بازاریابان و لیدران خارج است و آنها تنها وظیفه دارند با استفاده از اطلاعات واقعی ارائه شده از سوی شرکت به معرفی محصولات یا شرکت خود بپردازند. این سند باید از سوی شرکتها به صورت سالیانه یا ماهیانه یا هفتگی تهیه گردیده و لینک آن در سایت شرکت قرار داده شود و بازاریابان باید آگاه باشند که هر درآمدی که به صورت شفاهی، تلفنی، فایل صوتی، تصویر و … از سوی آنها نزد مخاطبان ادعا می شود باید به این لینک ارجاع داده شود. در یک سند افشاء باید حداقل ۵ مؤلفه به صورت شفاف و واضح اعلام شده باشد:
این مؤلفه میتواند با واحد زمان روزانه، هفتگی یا ماهیانه سنجیده شود. مثلاً شرکت اعلام میکند ۱۰۰ نفر از کل ۲۰۰۰ نفر بازاریابان فعال شرکت، معادل ۵% آنها، به رتبه مدیر طلائی دست یافته اند.
مثلاً اعلام شود ۵۵ نفر از کل ۱۰۰ نفر بازاریابان حائز رتبه مدیر طلائی شرکت، معادل ۵۵% آنها، به درآمد متوسط رتبه مدیر طلائی (همان ۶٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال) دست یافته اند.
مثلاً اعلام شود درآمد ماهیانه بازاریابانی که به رده مدیر طلائی رسیده اند، حداقل ۴٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال (درآمد خالص کم درآمدترین مدیر طلائی) و حداکثر ۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰ ریال (درآمد خالص پردرآمدترین مدیر طلائی) در فلان ماه یا ماه ها بوده است. یکی از مهم ترین مصادیق اغواء که بعضاً از سوی بازاریابان یا حتی مدیران شرکت ها صورت می گیرد، مبالغه و پنهان کاری راجع به تعداد بازاریابان است. آنها بدون اشاره به تعداد بازاریابان واقعی و فعال خود، به تعداد بازاریابانی اشاره می کنند که در شرکت ثبت نام کرده اند، اما همه دست اندرکاران این تجارت آگاه هستند که بنا به ذات بازاریابی شبکه ای بخش بسیار زیادی از افراد ثبت نام کرده یا اصلاً اقدام به فعالیت نکرده اند یا به هر دلیل منصرف شده اند. از بزرگترین ویژگی های شاخص های موردنظر FTC این است که احتمال مبالغه در رابطه با تعداد بازاریابان را تقریباً به صفر می رساند زیرا اگر شرکتها در سند افشاء موردنظر FTC اقدام به اعلام تعداد کل بازاریابان ثبت نام کرده به عنوان تعداد بازاریابانشان کنند، تمام آمارهای درآمدی افت وحشتناک و غیرقابل تصوری خواهند داشت و تصویری بسیار منفی از شرکت را به متقاضیان ارائه می دهد. مثلاً اگر در مثال بالا شرکتی که ۲۰۰۰ نفر بازاریاب فعال دارد، به جای عدد واقعی، به تعداد کل ثبت نام کردگان مثلاً ۲۰۰۰۰ نفر اشاره کند، در واقع مشخص می کند که تنها ۰٫۵% بازاریابانش به رده مدیر طلائی رسیده اند و این احتمال تقریباً نزدیک به صفر است و متقاضی درمی یابد که احتمال شکست در این شرکت ۹۹٫۵% و احتمال موفقیت ۰٫۵% است. در آخر، آنچه باید مورد تأکید قرار بگیرد لزوم توجه به رویکردهای اقناعی به جای برخوردهای سخت افزاری و مستقیم در راستای حفظ سلامت و امنیت این تجارت به عنوان امید نسل جوان و بخش بزرگی از جامعه یعنی بانوان است. به گواه تاریخ، در هر نقطه ای که مردم از تمام واقعیت باخبر بوده اند، با درک جمیع جهات تصمیم خود را گرفته اند و پای آن هم ایستاده اند. امروز نیز آگاه سازی جامعه و روبرو ساختن آنها با اعداد و ارقام واقعی نقش بسزایی در کاهش تنش ها و تخلفات خواهد داشت و امید است کمیته محترم نظارت بر بازاریابی شبکه ای کشور، با درک حساسیت موقعیت و اهمیت این فرصت شغلی به وجود آمده برای بخش بزرگی از جامعه، با پیاده سازی قوانین روز و مدرن از وقوع بحران های احتمالی پیشگیری نموده و اجازه ندهد این تجارت نوپا در بدو راه با بحرانهای جدی مواجه شود. احمد عیوضی مدیرعامل شرکت پارس نیوشا نیک |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : Night Skin ] |